Tuesday, February 5, 2008

بهانه

آسمان خاكستري بود
و دلش خاكستري تر
انگار كه حسادت مي‌كرد به همه چيزهاي دنيا
جذابيت از همه چيزها رفته بود
خسته بود
و بي حوصله
بي رمق
شايد هم بي انگيزه
بهانه ايي مي خواست
بهانه ايي براي رد كردن ثانيه ها

1 comment:

morphoto said...

شايد هم براي كشتن شان و عبور از روي آنها